تو آمپاس شديدي هستم

ساخت وبلاگ
داشتم یه ویدئو میدیدم دختره به دوس پسرش میگفت You're Loser . رفته بود حامله شده بودم از یکی دیگه . در جواب این خیانت میگفت تو ازم مواظب نکردی . زن همینه . تا زمانی که چیزی افر کنی باهات هستنیک سال و سه ماهه دارم تلاش میکنم . با این که تلاش خودم رو تا سرحد ممکن میکنم اما یک جای کارم برای گر گرفتن این چراغ الکلی که میخوام روشن کنم میلنگه . امروز یه یه ساعت پیاده روی یه چیز تو ذهنم مرور شد . چقدر تنهام . جدا همخونه ای ها رو نگاه میکنی خواهر برادر دوست رفیق دوست دختر همه یه نسناسی هست . من مرده زنده ام زیاد فرقی نداره . + نوشته شده در دوشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 2:16 توسط آمپاس قرار گرفته  |  تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 6 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 22:20

بیشتر قصدم همیشه از نوشتن اینجا ثبت در تاریخه . چون ماشالا حافظه بدرد نخوری دارم . ولی خب دو تا جمله ای که اینجا مینوسیم راحتتر میتونم مرورم بشه . امروز سیزده بدره . مشغول کارم . امروز صبح از خدا خواستم یه نگاهی به منم بکن . چون بدون نگاه تو قطار ادم رو ریل درستی نمی افته .فقط میدونم باید پنیک کرد و رفت به دنبال هدف . از خدا در وهله اول میخوام اگه زحمت کشیدم بهم پاداش کارمو بده . میریم جلو تا یه سوراخی پیدا کنم . تو ذهنم اون زندگیه که دغدغه مالی نباشه . + نوشته شده در دوشنبه سیزدهم فروردین ۱۴۰۳ ساعت 15:8 توسط آمپاس قرار گرفته  |  تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 5 تاريخ : دوشنبه 20 فروردين 1403 ساعت: 22:20

ز دست و پای دل برگیر این زنجیر جار ای یار .. که این دیوانه گر عاشق نمی آید دیگر نمی آید نمی آید .فراغ از عمر من میکاهد ای نامهربان رحمی .... خدا را از چه بر من رحمت ای کافر نمی آید ...این سالها تنها یه چیز رو دوست دارم تتو کنه روی سلول های خاکستری مغزم .. خدایا از هر لحظه میفهمم جنس ماده و نر تنها نمی ماند . همه تو این مملکت یکی رو دارن . یکی رفیق یکی آشنا یکی فامیل . همین هم سلولی ها یکی خواهر داره رفته شب کریسمسی .. یکی معشوق .. یکی هم منقلی .. ناهید دیوانه 2 میپرسه ازم شب سال نو را چه کردی .. اخه دیوانه منه تنها را چه کسی میخواد .اگه روزی به قدرت رسیدم .. میدانم این تنها یعنی چی .. باید تک تک این لحظات سخت تنهایی را جبران کنم + نوشته شده در سه شنبه دوازدهم دی ۱۴۰۲ ساعت 3:43 توسط آمپاس قرار گرفته  |  تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 17 تاريخ : چهارشنبه 13 دی 1402 ساعت: 21:37

مدتی میگذره الان میتونم راحت بگم نزدیک یکساله مشغولم . زندگی رو بعد از این یک سال به اندازه کل سه دهه قبل شناختم . این یک سال به اندازه کل زندگیم رشد کردم وفهمیدم چیزی نمی‌دونستم . پخته شدم . از درون خودم رو میفهمم . می‌دونم الان چی بهم حال میده چی خوشحالم می‌کنه چی اذیتم می‌کنه روی چی باید تمرکز کنم چی رو باید بیخیالش بشم . گاهی بعضی افراد بامن صحبت میکنن سعی میکنم با این صحبت کردن بفهمونم مغز نیاز به درست و منظم کار کردن داره که بهش بگیم خوشبختی ..از یک سال پیش که رفتم یه مراسم و فستیوالی برای نوشیدنی . زیر برجا تو یه تاریکی یه بوسه خیلی گذشت بهم . تصمیم گرفتم تلاش کنم حتی به قیمتی که شکست بخورم . تا این لحظه بعد یک سال به نتیجه ای نرسیدم . چند بار تو زندگیم جرقه های موتور جت رو حس کردم . له لهه میزنم این موشک بلاخره از جو زمین خارج بشه تا ایستگاه فضایی برسه. این‌رو‌میتونم قسم بخورم از همینجا ..دو کار رو حتما میکنم.۱. بهترین چیزی که میتونم رو ارائه میدم تا به دنیا چیزی اضافه کنم.۲. حتی به قیمت این که نرسم این راهو تا همیشه ادامه میدم . به هر قیمتی . یا شروع نباید میشد یا حالا که شده آنقدر خوب کار میکنم که دنیا شرمسار بشه . مهم هم نیست می‌خوام چیزی رو داشته باشم که افتخار کنم بهش .فقط تو دلم یه چیزی و تو مغزم یه صدایی هست ... دلم یه جرقه موفقیت یهویی میخواد .. بدجور + نوشته شده در سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۴۰۲ ساعت 3:51 توسط آمپاس قرار گرفته  |  تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 29 تاريخ : سه شنبه 28 آذر 1402 ساعت: 16:26

سلام به رفیق جانم بعد 2 سال .2 سال پر تلاطم . از پست قبل مدت ها میگذره . باید بگم سری قبل سرسختانه پیروز شدم . بزرگترین اتفاق زندگیم رخ داد .حالا در ادامه مسیرم زندگی یعنی همین .. بی قرارم و تا به اونی که تو زندگی لایقشم نرسم آروم نمیگیرم . اگه حتی کمتر بخوابم . اگه کمتر از زندگی فعلی لذت ببرم . یک سال تنهایی تلاش کردم تا به امروز . زندگی به پرش سنگین بهم بده کاره.حالا نوبت گام دوم این بار در قلب تجارت . یک سال براش زحمت کشیدم روز و شب . تا امروز برسه که استارت رو بزنم . کار وقتی شروع میشه نبرد شدت میگیره ولی باید سرخم نکرد و تا جای ممکن تلاش کرد تا لحظه شیرین پیروزی .شاید مزه حرف هام عوض شده باشه . ممنونم که این دو سال یه باورهایی در من کاشته شد که انرژیم صدهزار شده .میجنگیم تا پیروزی + نوشته شده در جمعه پنجم آبان ۱۴۰۲ ساعت 2:51 توسط آمپاس قرار گرفته  |  تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 66 تاريخ : پنجشنبه 18 آبان 1402 ساعت: 21:09

ثانیه هایی که میگذرد بی رحمانه تازیه هایی ماندگار به یادگار میزند. تو آمپاس شديدي هستم...
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 18 تاريخ : يکشنبه 2 بهمن 1401 ساعت: 14:55

دیگه دیوانه دارم میشم . میخوابم کنج خونه به امید یه خبر خوش . این چندماه له شدم برای دست و پا زدن .هرچی داشتیم رو سعی کردم توشه راهم کنم و خلاص شم از زندگی داغونم.به هر مرحله که رسیدم با کوه سنگی روبرو شدم . مدتی درگیرش شدم. هیچ کس بهم ذره ای رو نکرد. هرکسی سعی کرد پا برام بگیره بزنه زمین.هر بار رد شدن از این دیوار برای سخت و غیرممکن شد . چندسال عمرم رو جوونیم رو گذاشتم و این ادما هدرش دادن .بهترین سالهای زندگیمو ازم دزدیدن. لقمه غذام رو ریختم تو قلک تا از این مرحله سخت رد بشم .نمیدونم این حس بی حالی و داغونی این لحظاتم رو چطور تو کلمات بیارم قابل گفتن باشه . ولی اگه 16 ساعت بیدار باشم . 15 ساعت و 50 دقیقه بی حالی محض دارم . انگار یه کوله پشتی 150 کیلویی پشتم انداختن . نای بلند شدن از جام رو ندارم . با یه پیرمرد 80 ساله ذره ای فرق ندارم.فقط منتظر یه ایمیلم که دوباره چه سنگی میندازه جلو پام . نمیدونم چه سریه ادم به لحظات حساس که میرسه انرژیش تخلیه میشه.اینقدر که راه اومدم هر بار که فکر میکنم میگم باید عطشم هزار برابر باشه ولی متاسفانه انگار تخلیه کردم . بی حال بی حالم .شاید به خاطر سا تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 51 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 2:50

بلاخره رسیدم به مهمترین روز زندگیم . امروز .نمیدونم این 2 روز آینده آیا موفق میشم یا نه . ولی میخوام شانس زندگیم رو امتحان کنم. امروز مهمترین روز زندگیم تا الان خواهد بود.فرصت را باید غنیمت بدونم . برای اثبات خودم و تلاش های شبانه روزی این مدت . حس شادی ندارم . بی دلیل هم نیست بعد از این همه سال افسردگی نباید حال و اوضام طبیعی باشه . یک دلشوره گنگی هست . آیا موفق میشوم . آیا همه چیز درسته . آیا به تنهایی از این مسیر سخت میتونم رد بشم ؟آیا اوضاع مطابق میل پیش خواهد رفت ؟ اصلا نمیدونم . فقط میدونم نباید همراهم رو ناامید کنم. باید تقلا کنم لااقل .فکر میکردم روزی که به اینجا برسم خوشحالی عجیبی داشته باشم  . ولی واقعا خوشحال نیستم . شاید از بس عذاب و سختی کشیدم .لاااقل برای امروزی که اینجا هستم و این فرصت حداقل 4-5 سال روز و شب زحمت کشیدم و سختی و تنهایی دیدم.انسانهای تنها مثل مورچه قدم برمیدارند. شاید فقط نباید تسلیم شد . لذت ها و راحتی ها در پس طوفان ها و سختی هست .فقط یک چیز میدانم در پشت همه استرس ها و ترس ها . این که شناگر تا شیرجه اول رو به موقع به آب استخر نزنه هرگز شانسی برای تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 5 ارديبهشت 1401 ساعت: 2:50

گوشی خونه زنگ میخوره منم برمیدارم . یه اجیر شده که سالها خبری ازم نمیگرفت . عه کجایی . چرا سر نمیزنی . چه میکنی ؟خب اصلا به تو چه .. تا حالا که بخیال ما بودی .دیالوگ سد معبر :" من تو زندگیم یه کار ع تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 76 تاريخ : پنجشنبه 27 آذر 1399 ساعت: 19:56

هیچ چیز تو زندگی بدتر از بی پولی و بیکاری نیست . اگه هرکسی نظر دیگه ای داشت بدونید چرت میگه.وقتی بی پولی و دستت تنگه حق هیچ اظهار نظری در جامعه و خانواده نداری . حق خواستن هیچ چیزی رو نداری . حق نفس تو آمپاس شديدي هستم...ادامه مطلب
ما را در سایت تو آمپاس شديدي هستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : c2ampas7 بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 27 آذر 1399 ساعت: 19:56